آیدا کوچولوی ماآیدا کوچولوی ما، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره
داداش امیدمداداش امیدم، تا این لحظه: 26 سال و 5 ماه و 21 روز سن داره

مسافرکوچولو

جشن تولد ۳ سالگی

سلام امروز ۲۶ آذر ماه جشن تولدم رو گرفتیم مامانیم این زمان رو انتخاب کرد چون شنبش تعطیل بود وشب میلاد مبارک حضرت محمد بودوخاله ودایی ایناهم می تونستن بیان واز یک ماه قبل بهشون اطلاع دادواونها هم به بدترین شکل ممکن سورپرایزمون کردن ونیومدن وداداش امیرم هم به خاطر شرایط بد آب وهوا نتونست بیادواز اونجایی که تعطیلات بود بقیه ی مهمونها هم کلی معذوریت داشتن مثلا خاله پریسا خونه ی پدربزرگش مراسم بودوفقط لطف کرد و بعد از ظهر اومد وشب نموند خاله معصوم مهمون داشت که بعدازظهرش نتونست بیاد ولطف کرد وشب به همراه مهموناش اومد وخاله مریم هم فامیلاشون اومده بودن و خلاصه بعداز ظهر اومد وشب می خواست بره که مامانم با خواهش وتمنانذاشت شب برن تازه عمو مجید همراه...
26 آذر 1395

۳۵ماهگی

سلام من آیدا کوچولو امروز ۳۵ ماهه شدم ،بابائیم به مناسبت امروز مرخصی گرفته بود تا صبح بریم پارک وعکسای ماهگرد بگیریم ونهار بریم بیرون و بعدازظهرم بریم شهربازی سر پوشیده که من از دیشب سرما خوردم و برنامه کلا به هم خورد وامروز عصر که بهتر شدم تو خونه یه چند تا عکس گرفتم  واینم عکسای آیدای ۳۵ ماهه ی سرماخورده   ...
7 آذر 1395

آیدا از ۳۴ تا ۳۵ ماهگی

سلام یه موضوع جالب اینکه در آستانه ی ۳ سالگی منی که از اون اول به ندرت کلمه ای رو پس وپیش یا نادرست تلفظ می کردم یهو خیلی از کلمات رو نادرست می گم اونقدر این کلمه ها زیاد شدن که نمیشه لیستشون رو نوشت حداقل دوتا حرف کلمه ها رو جا به جا می کنم مثلا لفطا به جای لطفا وترهان به جای تهران والی آخر یه مدت بوداز واژه ی بی ادب زیاد استفاده می کردم وبابا وداداش ازین موضوع خیلی ناراحت بودن مامانیم هم یه راه حل پیدا کرد اونم اینکه هروقت عصبانی میشم به جای بی ادب بگم با ادب ،که راه حل خوبی بود و من دیگه به ندرت حواسم پرت میشه وحرف بد می زنم کلا دختر با مودب وخانومی هستم ،همیشه خجالتی بودم ولی میزانش خیلی بالا رفته وخجالتی تر شدم در آستانه ی ۳ سالگی،...
1 آذر 1395
1